آرامگاه استر و مردخای همدان نینا کریمی

آرامگاه استر ومردخای

چهار دقیقه مطالعه🕒

آرامگاه استر ومردخای یکی از اسرار آمیزترین مکانهای مقدس جامعه یهودیان در همدان است. ساختمان اصلی در سال ۳۳۰ قبل از میلاد در امپراتوری سلوکی ها ساخته شده است، اما در طول تاریخ بارها آسیب دیده و دوباره نوسازی شده

تاریخچه استر به امپراتوری هخامنشی برمی گردد، زمانی که خشایارشاه، بر هندوستان از شرق تا یمن در غرب حاکمیت میکرد که شامل ۱۲۷ استان بود و همه تحت فرمانروایی او بود. شوش به عنوان محل زندگی خود خشایارشاه انتخاب شده بود که یکی از پایتختهای سیاسی و مقر حکومتی آنها بود

داستان آرامگاه استر ومردخای از اینجا آغاز میشود که، خشایارشاه در سومین سال سلطنت خود جشنی عظیم ترتیب داد و از همه فرمانروایان، عالی مقامان و فرمانداران کل امپراتوری دعوت کرد، تا به این میهمانی عظیم که ۶ ماه به طول انجامید بپیوندند. در طول این مهمانی او تمام ثروت و دارایی خود را به نمایش گذاشت و بعداً تصمیم گرفت که مهمانی کوچکتری هم برای مردم محلی شوش، از جمله مردم عادی و بازرگانان به مدت ۷ روز ترتیب دهد

او دستور داد، برای این مهمانی، شهر را با اشیاء گران قیمت مانند سنگ مرمر، جواهرات و پرده های باشکوه تزیین کنند و همچنین چندین سبو برای نوشیدن همه مردم فراهم کنند. خشایارشاه، که در یکی از این شبها مست بود، از ملکه خود خواسته بود خود را در این مهمانی نشان دهد تا زیبایی اش را همه ببینند، اما درخواستش توسط ملکه رد شد و این باعث ناراحتی پادشاه شد

خشایارشا برای تمام امور به خصوص در مورد این موضوع از مشاوران خود کمک می گرفت و همه آنها رای به تغییر ملکه و منصوب کردن زیباترین دختر تمام امپراتوری به مقام ملکه جدید دادند. همه درباریان استخدام شدند تا دختران زیباروی کشور را بیابند و به مدت چند ماه آموزش دهند تا برای ملاقات آماده شوند

آنها برای تأثیر بهتر بر خشایارشاه باید از عطرهای خالص و آرایش برای چند ماه استفاده میکردند. در شوش مردی یهودی زندگی میکرد به نام “مردخای” که مدتی در اورشلیم زندگی کرده بود. او از دختر عموی خود “حدیثه(استر)” که پدر و مادرش را از دست داده بود مراقبت میکرد. استر را برای حضور در مقابل خشایارشاه همانند همه دختران زیبا از سراسر امپراتوری در شوش فراخواندند

قائم مقام پادشاه به دلیل ساده لوح بودن استر به او علاقه مند شد و با استخدام ۷ خدمتکار ممتاز برای تربیت و آرایش او به نحو احسنت در تلاش بود تا آنجا که ممکن است به دل پادشاه بنشیند. به دستور مردخای، به استر گفته شد که نباید به کسی در مورد دینش بگوید

اعلام شده بود که تک تک دختران باید لباس های آراسته و مناسب بپوشند، آرایش کنند و جواهرات زینتی بپوشند تا بتوانند برای آن شب خاص با پادشاه آماده شوند و صبح روز بعد، می توانستند آزاد باشند. پس از ۱۰ ماه در سال هفتم پادشاهی خشایارشاه، استر فراخوانده شد تا ملکه پادشاه باشد. پادشاه که به استر بسیار علاقه مند شده بود، تاجی بر سر او گذاشت و از آن زمان او ملکه ایران شد

خشایارشاه هدایای گوناگونی از جمله کسر مالیات در همه استان ها، تقدیم به استرمی کرد. مدتی بعد، مردخای در دادگستری خشایارشاه مشغول به کار شد و با اطلاع به موقع پادشاه از توطئه ای که کارمندان آزاد چیده بودند و قصد داشتند پادشاه را در اتاق خواب خود بکشند، به شخصی قابل احترام و مورد اعتماد شاه تبدیل شد. خشایارشا مورد توجه قرار گرفت و آنها را اعدام کرد و این داستان را در کتاب خود نوشت

 پس از گذشت مدت ها اعلام شد که همه باید در برابر یکی از معاونان پادشاه، که “هامون” نامیده می شد و دست راست خشایارشاه شناخته میشد سر تعظیم فرود آورند، اما مردخای از این کار سر باز  زد. از او پرسیدند که چرا این کار را نکرده است، و مردخای پاسخ داد که به عنوان فردی یهودی، دینش اجازه نمی دهد این کار را انجام دهد. کارکنان این موضوع را به هامون گزارش کردند و او نه تنها تصمیم به مجازات مردخای بلکه قتل همه یهودیان نیز گرفت

در سال ۱۲ پادشاهی خشایارشاه، در ماه “نیسان” که اولین ماه سال است، هامون دستور داد تا تاریخ قتل عام یهودیان را (که پوریم نامیده می شود) پیش بینی کنند. و اعلام شد که سیزدهم ماه آینده برای قتل عام، نشان داده شده است. سپس او با پادشاه ملاقات کرد و سعی کرد این موضوع را برای پادشاه توضیح دهد که در اینجا ملتی وجود دارد که از قوانین امپراتوری پیروی نمی کند و ترجیحاً بهتر است کشته شوند. متأسفانه خشایارشاه با بیرون آوردن مهرهای خود موافقتش را اعلام کرد و نقشه هامون را تأیید کرد.

توصیه میکنیم که حتما از آرامگاه استر ومردخای بازدید کنید و در هنگام تماشای این آرامگاه در همدان، از گوش دادن به بقیه داستان از زبان مردم محلی یهود، لذت ببرید

سبد خرید